خود شما وقتی با مشکلات و فشارهای زندگی مواجه می شید چه عکس العملی نشون میدید؟

مثلا به مشکلات مالی بر میخوریم یا کسی رو از دست میدیم یا حتی وقتی از زندگی عقب موندیم !


به جملات زیر خوب نگاه کنید... و ببینید آشنا هستن یا نه:

- خدایا من چقدر بدبختم!

- کی میشه منم یه زندگی خوب داشته باشم !

- خدایا چرا به بقیه دادی و به من ندادی ؟

- خدایا چرا فقط من؟

- بدبختی تو پیشانی فلانی نوشته شده !

- گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد !

- دولت مارو بیچاره کرده

- کار نیست !

 - ..............


یعنی اگر حتی یک بار هم هیچ کدوم از جملات بالا رو با خودتون نگفتید حتما خودتون رو به من معرفی کنید !!

من خودم تا چند وقت پیش روزم رو با جمله سازی با کلمات « بدبخت » ، « بیچاره » ، « شانس » ، « نمیشه » و ... شب می کردم!


اما حالا دیگه واقعا نمیخوام اینطوری باشه ...

چرا مسئولیت کم کاری های خودمون رو به خدا نسبت می دیم.

خدا به همه ی ما قدرت یادگیری، و هزار تا امکانات دیگه داده اما این ما هستیم که نمیتونیم ازین ها استفاده کنیم و راه مناسب رو پیدا کنیم ...

اشتباه فکر نکنید من نگفتم خدا هیچ کاره اس اما مسئولیت خیلی از مسائل به عهده ی خود ماست.


یک وقتی هست طرف تصادف کرده مُرده !

بعد خونوادش میان کفر میگن، بابا میخوای آدم بره زیر ماشین زنده بیاد بیرون !! انتظارایی دارید ها ...



یا مثلا یکی دیگه صبح تا شبش رو به الواتی میگذرونه، آخرشم میگه کار نیست ...

بابا دولت و حکومت کمبود داره، اما این دلیل بدبختی های ما نیست.

اصلا فرض کنیم هیچ دولتی وجود نداشت قانون جنگل حاکم بود. اونوقت به کی فحش میدادین؟


یکی دیگه توی خونواده ای بزرگ شده که پدر خانواده تلاش خاصی توی زندگی نکرده اونوقت زن و بچه اش میگن خدایا چرا فلانی داره ما نداریم!

بابا با چه زبونی باید گفت: اگر نداریم، 99 درصدِ تقصیر رو باید از خودمون ببینیم نه خدا !

میگه چرا این مرد نصیب من شد، بابا خودت چشم داشتی گوش داشتی باید می دیدی خب. خدا چیکار کنه ... الانم یا بساز یا برو طلاق بگیر دنبال آرامش باش یا اینکه سعی کن خودت و شوهرت رو تغییر بدی!


حالا یه وقت هست طرف بنده خدا 24 ساعت تلاش میکنه اما به چیزی نمیرسه! این دیگه بیشتر بهش فشار میاد اما عزیز من جان من، توقع داشتن خوبه اما به اندازه اش . تو این راه رو انتخاب کردی و از این راه هم همین قدر به دست میاد، چرا به جای قناعت و تلاش بهتر یا ایجاد تغییر، اینقدر از خدا گله و شکایت می کنیم.

خوب نگاه کن، خودت و جامعه و اطرافیانت مقصر اصلی هستین. دیدت رو به دنیا عوض کن پدر من!


ازون طرف هم امکانات دنیا بی نهایته، یکی کم داره ، یکی بیشتر داره، اصل مسئله ای هم که مشکل سازه اینه که ما هدف نداریم !

توی قرآن نوشته :  ( ان سعیکم لشتی ) : (همانا تلاش شما متفرق است).

برای همینه به جایی نمی رسیم.


نیت خودمون رو پاک کنیم و از خدا بخوایم، خدا صدای مارو می شنوه اما قبول کنیم 99 درصد رو باید خودمون درست کنیم. نه اینکه منتظر لطف و تغییر و معجزه از جانب خدا باشیم. لطف خدا دائمی بوده.

حالا نوبت اینه که خودمون به خودمون لطف کنیم!


خیلی وقت ها خدا راه رو به ما نشون میده. این که چقدر در اون راه تلاش کنیم به خود ما بر میگرده.


کلا باید واژه ی بخت و اقبال و شانس و ... رو از دایره ی لغاتمون خارج کنیم.


حالا اینکه نسبت دادن دشواری ها به قضا و قدر الهی در تحمل اون ها به ما کمک میکنه شکی نیست!

قضا و قدر هم سر جای خودش

اما چرا همه ی مسائل رو به قضا و قدر نسبت میدیم؟؟ نقش قضا و قدر اینقدری نیست که ما پر رنگش می کنیم.

فکر میکنیم در فهم دین بسیار دچار اشتباه هستیم!