زندگی خواهی نخواهی آمیخته با تکرار است. تکرار روزها، تکرار فصل ها، تکرار حوادث و حس  ها ...
شاید حرف های تکراری هم زیاد باشد ... حرف هایی که گوشمان از آنها پُر است ...

تکرار البته نه به معنای شباهت کسل کننده ی ایام که منشا آن یکجا نشینی و انفعال ماست ... بلکه تکراری های روزمره ای که از دست ما خارجند و گاه گاه گذرمان به آن ها می افتد ..

شاید زندگی را پیچیده در این مکررات ببینیم ... مکرراتی که گاهی ما را خسته می کند ...

اما چرا حاضر نباشیم که تکراری ها را بهتر ببینیم ... پندها، عبرت ها، حکمت و ظرفیت هایی که در میان لحظات، حرف ها، روزها و حوادثِ خسته کننده و تکراری ما پنهانند و شاید منتظرند تا کمی آن ها را زیر و رو کنیم و بیاندیشیم ...

از تکراری ها گریزان نباشیم ...
شاید تکرارها کامل کننده ی غفلت و تسامح همیشگی ما باشند ...