در دو پست قبل نوشتم: « وقتی برای کار پشت لپتاپ می نشینم و یا گوشی رو دستم میگیرم، در کسری از ثانیه وارد سایت ها و کانال های خبری مختلف میشم و آخرین خبر ها رو چک می کنم ... »


با اتفاقی که امروز بعد از سه ماه افتاد و کمی به فکر فرو رفتم فهمیدم که یک میل خاصی درون من وجود دارد:


میل به دستیابی ! ( من اینطوری صداش میکنم )



یعنی چی ؟ یعنی اینکه من بر اساس تدبیر، غریزه و یا عادت میل پیدا میکنم که به یک چیز دست پیدا کنم، یا راه رسیدن به اون رو آغاز کنم . اینکه میگم در کسری از ثانیه وارد سایت های خبری میشم فقط یکی از اونهاست.

میل به فهمیدن، میل به دستیابی به اخبار جدید، حتی گاهی میل به شروع یک ایده ی مادی ، میل به نشان دادن توانایی و هوش ، میل به اثبات خود، میل به انجام سریعتر و منظم تر یک کار و و و ...


نکته ی جالب اینه وقتی یک میل و هدف دارم، باقی کارهایی که سر راهم هستن معمولا کنارگذاشته میشن و یا نادیده گرفته میشن و در فکرم کمرنگ تر میشن ...

گاهی یک ایده ی جالب مادی و کارآفرینی به ذهنم میخوره، یا فکر میکنم نیازی از بازار رو فهمیدم و حالا باید بنشینم و فلان برنامه رو بنویسم. پس باقی کارها رو ول میکنم، و می نشینم روی این کار و ممکنه حتی بعد از چند وقت همین رو هم سرد بشم و ولش کنم


چند ویژگی و اثر جانبی وجود داره برای این میل به دستیابی سریع !

1- برای خودم اهداف کوچک یا بزرگ در نظر میگیرم و سعی میکنم به اونها دست پیدا کنم

مثلا با خودم میگم سریع غذامو بخورم و نمازمو بخونم و برم پای لپتاپ که کارهامو ردیف کنم !

در نتیجه چون میخوام به هدفی که مشخص کردم برسم، از خوردن غذا و خوندن نماز هیچی نمیفهمم

گاهی که پای لپتاپ هم میام میل ها و اهداف کوتاه مدت پیدا میکنم برای دانستن مثلا فلان قضیه ی تاریخی یا علمی...

و همون جا سریع شروع می کنم به جستجو در اینترنت بدون در نظر گرفتن اینکه الان وسط کار هستم .

2- گاهی ویژگی های جسمانی خاصی پیدا میکنم ...

سریع سریع غذا میخورم،عضلات صورت منقبض میشن، سریع صحبت میکنم، ضربان قلب سریعه ! تند تند نفس میکشم ، تند تایپ میکنم!

حتی همین الان انگار هدفم رو تموم کردن این متن قرار دادم و دارم به سرعت تایپ میکنم و کنترلی بر آرامش و تنفسم ندارم ...


وقتی میخوام بدونم چشم هام معمولا بازتر میشن و دقتم بسیار بالا میره که البته بالا رفتن دقت خوبه، اما گاهی برای یک فیلم بی ارزش، یا خوندن یک پیام معمولی، هم به طور ناخودآگاه خیلی دقت و تمرکز میکنم که باعث میشه انرژیم هدر بره.

اضطراب و استرس از نرسیدن به این اهداف و اشتهای بی پایان برای تعریف ناخودآگاه اهداف و سعی برای رسیدن به اون ها...

 نکته اینه که اغلب در ظاهر فرد آرامی هستم، نشستن و صحبت کردن و نگاه کردنم آرامه طوری که گاهی من رو مثال می زنن، اما بعضی وقت ها در پس ظاهر آرام هیجان مضاعف دارم، اگر کسی سوالی بپرسه دوست دارم بهش جواب بدم ! اگر کسی اشتباهی بکنه من دوست دارم بهش بگم و آرامشم به هم میخوره !

نمیخوام خیلی خنثی بشم بلکه میخوام از دریچه ی بالاتر به قضایا نگاه کنم. هر زمان نیاز بود صحبت کنم و کنترل میل خودم رو به دست بگیرم.


3- نمود زیاد عجله در زندگی

گاهی زیاد عجله میکنم ، پس دقتم در انجام کارها پایین میاد، گاهی بی نظم میشم و گاهی نادیده میگیرم!

دلیل عجله هم مشغول شدن به همون اهداف کوچک بی اهمیت و کاذب هست، که باعث میشه وقت رو از دست بدم و دیر بشه !

به عنوان مثال امروز که خواستم این عادات رو اصلاح کنم و آرام تر باشم کارها رو با نظم بیشتری انجام میدادم، همه چیز رو سر جای خودش میگذاشتم و دقت میکردم همه کارها با آرامش و کامل انجام بشن، حتی کار کوچکی مثل گرفتن آب هویج که یک هدف محسوب نمیشد! ...



ادامه دارد...