گفتم که یکی از مشکلاتم این هست که اهداف کوچک ،بی ارزش و گاهی غیر ارادی باعث میشن که اهداف بزرگتر و اولویت های عقلی تحت تاثیر قرار بگیرن و نادیده گرفتن بشن.

19 آذر یک سری راه حل ها برای رفع این موضوع نوشتم.
در حین عمل به راه حل ها متوجه شدم که وقتی خودم رو از افکار و امور بی فایده نگه میدارم، ناخودآگاه مجددا رشته ی افکار از دستم خارج میشه. مثلا وقتی که توی تاکسی یا اتوبوس هستیم یا در یک مهمانی هستیم، ناخودآگاه ذهن خودش رو به چیزی مشغول میکنه! اونوقت تو نمیتونی اون رو کامل در اختیار بگیری. یا وقتی بیکار پشت سیستم هستی میاد و تو رو مشغول کسب اطلاعات بیخود میکنه !

اونوقت یاد حدیثی از حضرت علی علیه السلام افتادم :
النَّفْسُ انْ لَمْ تَشْغَلْهُ شَغَلَک ( اگر نفس خود را به کاری مشغول نکنی ، او تو را مشغول می کند.)



پس باید راه های جایگزینی در نظر گرفت، باید مشغول کارها و افکار مفید مختلفی شد که اجازه ی خارج شدن از ریل رو به خودم ندم !
چند تا ازین کارها این هاست که بعضی از اون ها عملی هست، و برخی فکری :
1- خلوت کردن و به کاری مشغول نشدن و محاسبه شرایط موجود اخلاقی و دقت به رفتارها ( نه خیلی زیاد !)
2- ذکر گفتن
3- توجه و تفکر درباره مباحث معنوی که به تازگی اون ها رو شنیدم یا خوندم.
4- مطالعه کتاب
5- انجام کارهای نیمه کاره ای که دارم ( شاید تا چند ماه دیگه کار برای انجام داشته باشم )
6- فکر کردن به کارهایی که برای انجام دارم، برای انجام بهتر اون ها
7- اگر ایده ای به ذهنم رسید نیاز به اجرای سریع اون ندارم، بلکه بهتره ایده ها رو در یک جایی یادداشت کنم
8- گوش دادن سخنرانی ها
9- دیدن مستند های مفید علمی برای افزایش آگاهی ( البته به صورت هدفمند و با انتخاب قبلی)
10- ورزش کردن ( بسیار مورد نیاز )

اینطوری یک زندگی معمولی به یک زندگی مفید و اثرگذار تبدیل میشه و به قولی عمقش بیشتر میشه !


در پست بعدی هم ان شالله میخوام به نتایج خوبی که گرفتم بپردازم و بعد هم یک خلاصه ی دسته بندی شده و نتیجه گیری تا جایی که هستم

پ ن: چون این سری از یادداشت ها رو شاید چند مدت آینده (یکی دو ماه) از وبلاگ بردارم ، اگر شما هم نشانه هایی از مشکلات مشترک دیدید، روالی رو که بنده گفتم یا روالی که خودتون خواستید رو امتحان کنید و نتیجه رو بگید