بسم الله

قبلا نوشتم که بنا بر نقل و عقل باید خود را به چیزهای مهمی مشغول کنی تا اشتباها و از سر بیکاری به چیزهای بی اهمیت مشغول نشوی!
یعنی در هر صورت جدا ازین دو حالت نیستی! یا مشغول چیزهای مهم هستی یا بیکار و الاف نشستی !

و من خواستم که خودم را مشغول کنم
آمدم در برگه ای نوشتم که :
چند ساعت باید کار برنامه نویسی پروژه هایم را پی بگیرم
دقایقی هر روز کتاب بخوانم
اندکی سخنرانی معنوی گوش بدهم
هر شب قسمتی مستند علمی ببینم
ساعتی یک کار با ارزش فرهنگی را پی بگیرم
کار بر روی کانال کاری که دارم
مقداری هم روی کتاب نیمه کاره ای که قرار بود بنویسم وقت بگذارم
و باقی وقت را به استراحت و ...

وسط چین

اما نتایج:
در مورد کار و گوش دادن سخنرانی تا حدودی موفق بودم که خدارا شکر
و باز هم خداراشکر که یکی دو ساعت صبح ها زودتر بیدار می شوم، انگیزه بالاتر رفته و اراده کمی تقویت شده.
کار فرهنگی و تکمیل کتاب رو با هم ادغام کردم و کمی موفق شدم
اما کمتر موفق شدم کتاب بخوانم و مستند علمی ببینم ...
در مورد کانال کاری هم موفق شدم تا حدودی اما نتیجه دلخواه هنوز حاصل نشده

در ساعت هایی که نوشته بودم بین کارم کمی استراحت گذاشته بودم و البته فعلا زیاد در انجام این برنامه به خودم سخت گیری نکردم.
باید کمی زیر و بالا کنم و برنامه را به نحو مطلوب تری تغییر بدهم.

اما در کل بیشتر احساس مفید بودن دارم، بیشتر احساس استفاده واقعی از زمانم را دارم
گرچه هنوز خیلی راه وجود دارد که بتوانم بر خودم و زمانم مسلط بشوم