من و ماه

رو به یار

۵ مطلب با موضوع «پیامبر و نبوت» ثبت شده است

هدف وسیله را توجیه نمی کند

در منش پیامبر اسلام همانطور که قبل تر نوشتم بعضی نکات وجود دارد که برای معاندین و موافقین جای تفکر است. آن جایی که حاضر نیستند برای ترویج شهادت و بالا بردن مقام شهیدی که عمر خود را در رکاب پیامبر بوده و جان خود را در راه اسلام فدا کرده است به هر وسیله ای دست بزنند:

بلکه فقط حقیقت را مطرح می نمایند. دو نمونه دیگر از این روایت ها را می خوانیم:



1- در جنگ احد یکی از اصحاب شهید شد در حالیکه از گرسنگی سنگی به شکمش بسته بود. مادرش بر سر بالین او آمد و خاک از صورت او پاک کرد و گفت: بهشت بر تو گوارا باد. پیامبر سخن او را شنید و به مادر شهید فرمود آیا بر تو وحی شده که می دانی بهشت بر او گوارا خواهد بود شاید او سخنان بی فائده می گفته است.


2- سعدبن معاذ هم که از انصار و مجاهدین بدر و احد بود و مرگش هم به دلیل جراحت در جنگ خندق بود داستان مشابهی دارد:

پیامبر خود در تشییع او شرکت کرد و بر او نماز گذارد و حتی لحد او را چید. پس از آنکه از خاکسپاری فارغ شد، در آن لحظه مادر داغدیده‏ ى سعد از گوشه‏ اى فریاد برداشت: اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد، ولى پیامبر فرمودند: اى مادر سعدا مطلبى را بر پروردگارت در مورد فرزندت این گونه قاطع و یقینى نسبت مده؛ زیرا فشار سختى به سعد وارد شد!!

چون پیامبر و مردم از دفن سعد برگشتند، گفتند: اى پیامبر خدا! کارى را از شما در مورد سعد دیدیم که بر کسى ندیدیم، با پاى برهنه و بدون عبا تشییع جنازه آمدید. فرمودند: در این حالت به فرشتگانى که به تشییع آمده بودند اقتدا کردم. گفتند: گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ جنازه را بر دوش گرفتید.

فرمود: در تشییع جنازه دستم در دست جبرئیل بود، آنچه او انجام داد من انجام دادم. گفتند: شما براى غسلش اجازه دادى و بر او نماز گزاردى و لحدش را چیدى آن گاه گفتى: فشارى سخت بر او وارد شد! فرمود: آرى، زیرا با خانواده‏اش بداخلاق بود!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا

9 نکته جالب از منش پیامبر اسلام - بخش سوم

7- عدم تمایز و برتری ظاهری


ببینید سیرت چیست و چه می‌کند؟! اصحابش نقل کرده‌اند که در دوره رسالت، در سفری خدمتشان بودیم. در منزلی پایین آمده بودیم و قرار بود که در آنجا غذایی تهیه شود. گوسفندی آماده شده بود تا جماعت آن را ذبح کنند و از گوشت آن مثلًا آبگوشتی بسازند و تغذیه کنند. یکی از اصحاب به دیگران می‌گوید سر بریدن گوسفند با من، دیگری می‌گوید پوست کندن آن با من، سومی مثلًا می‌گوید پخت آن با من و ... پیغمبر اکرم می‌فرماید جمع کردن هیزم از صحرا با من. اصحاب عرض کردند: یا رسول اللَّه! ما خودمان افتخار این خدمت را داریم، شما سرجای خودتان بنشینید، ما خودمان همه کارها را انجام می‌دهیم. فرمود: بله، می‌دانم، من نگفتم که شما انجام نمی‌دهید ولی مطلب چیز دیگری است. بعد جمله‌ای گفت، فرمود:

انَّ اللَّهَ یکرَهُ مِنْ عَبْدِهِ انْ یراهُ مُتَمَیزاً بَینَ اصْحابِهِ‌

خدا دوست نمی‌دارد که بنده‌ای را در میان بندگان دیگر ببیند که برای خود امتیاز قائل شده است.

من اگر اینجا بنشینم و فقط شما بروید کار کنید، پس برای خودم نسبت به شما امتیاز قائل شده‌ام. خدا دوست ندارد که بنده‌ای خودش را به چنین وضعی در بیاورد «2» ببینید چقدر عمیق است!




۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا

9 نکته جالب از رفتار پیامبر اسلام - بخش دوم


4- گذشت از حق خود، و عدم گذشت از شرع


عده‌ای از قبیله ثقیف آمدند خدمت رسول اکرم: یا رسول اللَّه! ما می‌خواهیم مسلمان بشویم ولی سه تا شرط داریم، این شرطها را بپذیر. یکی اینکه اجازه بده یک سال دیگر ما این بتها را پرستش کنیم (مثل آنهایی که می‌گویند بگذار ما یک شکم سیری بخوریم)، بگذار یک سال دیگر ما خوب اینها را پرستش کنیم که دیگر شکمی از عزا درآورده باشیم. دوم اینکه این نماز خیلی بر ما سخت و ناگوار است.

(عرب آن تکبرش اجازه نمی‌داد رکوع و سجود کند، چون تمام نماز خضوع و خشوع است و از این جهت بر طبیعت اینها گران بود). سوم اینکه بت بزرگمان را به ما نگو به دست خودتان بشکنید. فرمود: از این سه پیشنهادی که می‌کنید، پیشنهاد آخرتان که فلان بت را به دست خودتان نشکنید مانعی ندارد، من یک نفر دیگر را می‌فرستم اما آنهای دیگر، چنین چیزی محال است. یعنی پیغمبر هرگز چنین فکر نکرد که یک قبیله آمده مسلمان بشود، او که چهل سال بت را پرستیده، بگذار یک سال دیگر هم پرستش کند، بعد از یک سال بیاید مسلمان بشود. زیرا این یعنی صحه گذاشتن روی بت پرستی. نه فقط یک سال بلکه اگر می‌گفتند یا رسول اللَّه! ما با تو قرارداد می‌بندیم که یک شبانه روز بت بپرستیم و بعد از آن مسلمان بشویم- که این‌ یک شبانه روز را پیغمبر طبق قرارداد پذیرفته باشد- محال بود بپذیرد. اگر می‌گفتند یا رسول اللَّه! اجازه بده که ما یک شبانه روز نماز نخوانیم بعد مسلمان بشویم و نماز بخوانیم- که آن یک شبانه روز نماز نخواندن طبق قرارداد و امضای پیغمبر باشد- محال بود پیغمبر اجازه بدهد. از هر وسیله‌ای استفاده نمی‌کرد.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا

9 نکته جالب از رفتار حضرت محمد (ص) - بخش اول

1- حکایتی از مدارای خاص پیامبر با دشمنان :

حتی ببینید راجع به خصوص کفار قریش، قرآن چه‌ دستور می‌دهد؟ اینها الَدُّ الخِصام پیغمبر و کسانی بودند که نه تنها مشرک و بت پرست و دشمن بودند بلکه حدود بیست سال با پیغمبر جنگیده بودند و از هیچ کاری که از آنها ساخته باشد کوتاهی نکرده بودند. عموی پیغمبر را همینها کشتند، عزیزان پیغمبر را اینها کشتند، در دوره مکه چقدر پیغمبر و اصحاب و عزیزان او را زجر دادند! دندان پیغمبر را همینها شکستند، پیشانی پیغمبر را همینها شکستند، و دیگر کاری نبود که نکنند. ولی آن اواخر، دوره فتح مکه می‌رسد. سوره مائده آخرین سوره‌ای است که بر پیغمبر نازل شده. بقایایی از دشمن باقی مانده ولی دیگر قدرت دست مسلمین است. در این سوره می‌فرماید:

«یا ایهَا الَّذینَ امَنوا ... وَ لا یجْرِمَنَّکمْ شَنَئانُ قَوْمٍ عَلی‌ ألّا تَعْدِلُوا اعْدِلوا هُوَ اقْرَبُ لِلتَّقْوی‌.» .

خلاصه مضمون این است: ای اهل ایمان! ما می‌دانیم دلهای شما از اینها پر از عقده و ناراحتی است، شما از اینها خیلی ناراحتی و رنج دیدید، ولی مبادا آن ناراحتیها سبب بشود که حتی درباره این دشمنها از حد عدالت خارج بشوید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا

کتاب سیره نبوی

زمان اندکی است که درباره ی پیامبر اسلام و نبوت او تحقیق میکنم.

مدتی پیش خواندن کتاب سیری در سیره ی نبوی را شروع کردم، کتابی بسیار عالی و روان که از یک سلسله سخنرانی های شهید مرتضی مطهری تهیه شده. یکی دو روز پیش خواندن این کتاب تموم شد.

و من سعی میکنم در چند پست نکات جالبی که ازین کتاب خوندم رو اینجا بنویسم.

چون کتاب روان هست و پر از نکته های جالب و ناگفته از زندگی و منش پیامبر هست، بد نیست اگر فرصتی دست داد کتاب رو بخونید.

این هم نسخه ی آنلاین


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا