حتی ببینید راجع به خصوص کفار قریش، قرآن چه دستور میدهد؟ اینها الَدُّ الخِصام پیغمبر و کسانی بودند که نه تنها مشرک و بت پرست و دشمن بودند بلکه حدود بیست سال با پیغمبر جنگیده بودند و از هیچ کاری که از آنها ساخته باشد کوتاهی نکرده بودند. عموی پیغمبر را همینها کشتند، عزیزان پیغمبر را اینها کشتند، در دوره مکه چقدر پیغمبر و اصحاب و عزیزان او را زجر دادند! دندان پیغمبر را همینها شکستند، پیشانی پیغمبر را همینها شکستند، و دیگر کاری نبود که نکنند. ولی آن اواخر، دوره فتح مکه میرسد. سوره مائده آخرین سورهای است که بر پیغمبر نازل شده. بقایایی از دشمن باقی مانده ولی دیگر قدرت دست مسلمین است. در این سوره میفرماید:
«یا ایهَا الَّذینَ امَنوا ... وَ لا یجْرِمَنَّکمْ شَنَئانُ قَوْمٍ عَلی ألّا تَعْدِلُوا اعْدِلوا هُوَ اقْرَبُ لِلتَّقْوی.» .
خلاصه مضمون این است: ای اهل ایمان! ما میدانیم دلهای شما از اینها پر از عقده و ناراحتی است، شما از اینها خیلی ناراحتی و رنج دیدید، ولی مبادا آن ناراحتیها سبب بشود که حتی درباره این دشمنها از حد عدالت خارج بشوید.
2- رعایت اصل برابری
قدری پیغمبر اکرم از این جلال و حشمتها تنفر داشت که سراسر زندگی او پر از این قضیه است. اگر یک جا میخواست راه بیفتد، چنانچه عدهای میخواستند پشت سرش حرکت کنند اجازه نمیداد. اگر سواره بود و یک پیاده میخواست با او بیاید میگفت برادر! یکی از این کارها را باید انتخاب کنی: یا تو جلو برو من از پشت سرت میآیم، یا من میروم تو بعد بیا. یا احیاناً اگر ممکن بود که دو نفری سوار بشوند میفرمود: بیا دو نفری با همدیگر سوار میشویم؛ من سواره باشم تو پیاده، اینجور در نمیآید. محال بود اجازه بدهد او سواره حرکت کند و یک نفر پیاده. در مجلس که مینشست میگفت [به شکل] حلقه بنشینیم که مجلس ما بالا و پایین نداشته باشد؛ اگر من در صدر مجلس بنشینم و شما در اطراف، شما میشوید جزء جلال و دبدبه من، و من چنین چیزی را نمیخواهم.
3- روش برخورد علی بن ابی طالب با مردم
وقتی که حضرت وارد سرزمین ایران شدند و ایرانیها خبردار شدند که علی علیه السلام میآید، یک عده از دهاقین ، عدهای از سران کشاورزان آمدند به استقبال حضرت و شروع کردند در جلوی ایشان دویدن. حضرت صدایشان کرد و فرمود: چکار میکنید؟ گفتند: این احترامی است که ما برای بزرگان خود بجا میآوریم که در رکابش در جلویش میدویم. به احترام شما چنین کاری میکنیم. فرمود: شما با این کارتان خودتان را حقیر و پست میکنید، به آن بزرگ هم یک ذره سود نمیرسد.
این کارها چیست؟! من از این تشریفات بری و مبرّا هستم. انسان هستید و آزاد. من بشری هستم، شما هم بشری.
برگرفته از کتاب سیری در سیره نبوی - مرتضی مطهری