من و ماه

رو به یار

سوخته

بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش

وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

.....

خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش

ای درج محبت به همان مهر و نشان باش


تابر دلش از غصه غباری ننشیند

ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا

تناسخ


دارم راجع به تناسخ تحقیق میکنم

اگر نظری دارید بنویسید.

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا

به سوی او باز میگردیم!

 
در این شرایطی که داشتم

و این همه افکار راجع به مرگ و زندگی و روح و جسم و ....


مادر بزرگم فوت کرد.

ناراحتم اما

بیشتر از اینکه ناراحت باشم حیرانم!


خدایا روحش رو آرام کن

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا

روح 2

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
علیرضا

بی پرده


جامعه ای که جوون های اون برای دانشمندان هسته ای تره هم خرد نمیکنن

اما برای یک مطرب ژیگول

که معلوم نیست به رحمت ایزدی پیوسته یا به لعنت ایزدی

سر و دست می شکنن


انتظار دارید کدام یک از قله های علمی رو فتح کنه؟

در چه زمینه ای پیشرو باشه؟

به کدام درجه از معارف دست پیدا کنه؟



۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علیرضا

روح

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
علیرضا

چقدر عمر کردیم

اینو یکی از دوستان چند روز پیش فرستاده بود...
http://tx3.ir
خیلی جالب بود نتیجه !

کل سال های سپری شده : 23

کل ماه های سپری شده : 281

کل هفته های سپری شده : 1224

کل روز های سپری شده : 8565

کل ساعات سپری شده : 205560

کل دقایق سپری شده : 12333600

کل ثانیه های سپری شده : 740016000


__________________________________

دامنه رو دوستان تغییر دادن

بنر پایین هم مربوط به اپلیکیشنی هست که طراحی کرده بودیم. نماز قضا - ذکرشمار پیشرفته - ختم اذکار و قرآن دسته جمعی


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علیرضا

عقل و ایمان - 4

شاید نوع ایمان و مرتبه و فرآیند آن برای انسان و حیوان متفاوت باشد.

اما شباهت های بسیاری وجود دارد.

یک اسب وقتی رام می شود در آن واحد ایمان و  باور به چیزهای مختلفی پیدا می کند:

1- هیچ راه فراری نیست

2- ایستادگی فایده ای ندارد

3- شاید اینطوری بهتر باشد

4- و ....

البته از آنجا که من اسب نبوده ام نمی توانم به درستی باورهای او را تشریح کنم اما مطمئنا او یک چیزی را باور می کند! ایمانی که از «باور های قبلی او» ، از «غریزه اش» ، از «تربیتش» ، از «طبیعتش»  قوی تر است!

و اینجاست که تغییر رخ می دهد. شاید در روندی تدریجی، اما اسب رام می شود!


عده ای ایستادگی اسب را تعصب جاهلانه ی او می دانند و عده ای نیز آن را از اصالت او

عده ای رام شدن اسب را ذلت و خاری او می دانند و عده ای نیز آن را واقع بینی او


و این دو گروه هر کدام به چیزهای مختلفی ایمان دارند. و هر کدام رگه هایی از حقیقت را شامل می شوند.


ایمان و باور مانند پله ای است که روی آن قدم می گذاریم و قدم بعدی ادامه ی گام قبلی است. و در این مسیر کمتر کسی پیدا می شود که به گذشته بر گردد و به دنبال این باشد که ببیند کدام قدم را اشتباه بر داشته.

کمتر کسی حاضر است که باورهایش را تغییر دهد و به درستی و غلط بودن آن فکر کند. آن هم فکری بدون دستکاری و خالص !


و البته چه شیرین است ایمانی که از دل عقل های صاف بجوشد.

و البته اگر «ایمان» ، این موهبت خداوندی نبود، نه علمی در عالم بود و نه عالمی، نه سالکی در عالم بود و نه مسلکی، نه دوستی بود و نه محبتی و نه حتی حیاتی !

و ایمان همان نردبان حقیقی عالم است که یا آدمی پله به پله از آن فرا می رود و دل به حقایق عالم می بندد و جای پای محکمی برای قدم های بعدی می شود یا اینکه جای پای محکمی برای فرو رفتن در توهمات و اشتباهات می گردد و می شود آنچه که نباید بشود!

۲۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علیرضا

عقل و ایمان - 3

ایمان در ذات آدمی است:

آن هنگام که کودک به دنیا می آید در آغوش گرم مادرش آرام می گیرد. او به مادرش ایمان دارد و هر لحظه ایمان او بیشتر می شود. « امن » ترین مکان برای کودک آغوش مادرش است. او آنقدر تعصب دارد که وقتی مادرش را بخواهد به سختی می شود، او را راضی نگه داشت! شاید بشود گفت او باید به کسی ایمان بیاورد تا بتواند زنده بماند. باید مرتبه ای از باور قلبی را تجربه کند!


شاید کسی بگوید آن کودک عقلی ندارد.

واقعا در این مورد هنوز مطمئن نیستم . اما مشکل می شود گفت که کودک عقل نداشته باشد.

شاید بتوان گفت محبت و آغوش گرم مادر و بوسه های پی در پی، کودک را قانع می کند که می تواند آنجا آرام بگیرد.

البته شاید بتوان روابط روحی و معنوی را هم در ایمان داخل دانست. ( و شاید در آینده در این مورد هم نوشتم )

اما بحث در این بین عقل و ایمان است.


شما شاهد انتخاباتی بودید و در آن هرکسی به شدت بر روی نامزد مورد نظرش پافشاری می کرد. تعصب و ایمان ... !

در انتخابات گاهی پافشاری ها بر روی یک شخص از ایمان به وی نشأت نمی گیرد. بلکه کافی است شما ایمان داشته باشید که طرف مقابل نالایق است!

تقابل باور ها در انتخابات یک نمونه ی کوچک از جنگ های دینی بر سر باورهاست! آن هنگام که هر شخصی خود را برای باور خود فدا می کند!


اگر ایمان نبود چه می شد؟

با نهایت تاثر و تاسف باید بگویم اگر ایمان و این خاصیت استواری و ایستادگی بر روی دانسته ها نبود هیچ موجود زنده ای وجود نداشت!

چه اینکه حیات و بقا، از ایمان به کوچک ترین چیزها نشأت می گیرد.


آهو ایمان دارد که شیر دشمن اوست ...

مگس به بال های خود ایمان دارد ...

و شما که در حال خواندن این مطلب هستی، در آن واحد به چند مورد ایمان راسخ داری:

1- این مطلب را کسی نوشته است

2- این مطلب را من نوشته ام

3- من نوشتن می دانم

4- زبان صحبت من فارسی است

5- شما خواندن می دانی

6- این مطلب در مورد « ایمان » است

7- .....


ادامه دارد ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علیرضا

عقل و ایمان - 2


در ادامه باید به این نکته توجه کنیم که ایمان چیست؟

ایمان درجه های مختلفی از باور یک مطلب هست که گاهی شدید است و گاهی سست و شکننده


ایمان و باور به هر چیزی همیشه یک فرآیند عقلی را در سر منشأ خود دارد!

من به این حقیقت که قند شیرین است باور دارم زیرا قبلا شیرینی را درک کرده ام و با چشیدن قند برای هزاران بار متوالی در طی یک نتیجه گیری عقلی می دانم که قند شیرین است!


ما در زندگی خود به چیزهای مختلفی ایمان داریم، ایمان همیشه منجر به یک تعصب قلبی و ایستادگی خاصی خواهد شد.

مطمئنا اگر کسی به من بگوید قند ترش است باور نمیکنم. شاید این تعصب منتهی به جنگ لفظی یا درگیری نشود اما در درون خودم هیچ وقت این حرف را باور نمی کنم. و همین تعصب و ایستادگی است که باعث میشود که صبح روز بعد من بی اعتنا به حرف های آن شخص برای خوردن چایی مجددا سراغ قند می روم!


اما حالا اگر کسی امروز بنشیند و برای من از وجود آدم های فضایی حرف بزند و من را قانع کند که آدم فضایی وجود دارد، آیا این باور به اندازه ی باور قبلی راسخ است یا نه ؟


این جا مبحثی به وجود می آید که می شود آن را درجه های ایمان نامید. راسخ بودن به عوامل مختلفی بستگی دارد:

1- افزایش اطلاعات

2- ایمان به صحت اطلاعات ( که این می تواند ایمان به شخص گویند یا منبع معتبر باشد )

3- درجه ی اهمیت موضوع

4- حب و بغض

5- و چندین و چند مورد دیگر


ادامه دارد ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علیرضا